«مشعل» میراثدار محافظهکاری «الصباح»/ نگاهی به آینده روابط ایران و کویت در دوران حاکمیت امیر جدید
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۵۶۱۷
به گزارش قدس آنلاین، با روی کار آمدن شیخ مشعل، بار دیگر جایگاه کشور کویت در سیاستها و معادلات منطقهای و همچنین در ارتباط با ایران مورد توجه قرار گرفت.
اکنون پرسش اساسی اینجاست که روابط ایران و کویت در دوران حاکمیت جدید به چه سمت و سویی خواهد رفت. محمدپارسا نجفی، کارشناس مسائل خلیج فارس در گفتوگو با قدس به تحلیل این موضوع پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایران و کویت در روابط متقابلشان تاکنون چه راهی را طی کردهاند؟
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کویت همپای عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران و حکومت امام خمینی(ره) موضع خصمانهای گرفت و رسماً از رژیم صدام حمایت کرد. کویت حتی بخش مهمی از تأمین مالی رژیم بعث در جنگ عراق با ایران را برعهده داشت؛ چرا که تصور میکرد ایران به دنبال صدور انقلاب به کشورهای منطقه و ساقطکردن حکومتهای عربی است. اما مسئلهای که در این روند اختلال ایجاد کرد، حمله صدام به کویت بود. پس از آن، کویتیها مرزبندیهای سابق را در تعیین دوست و دشمن کنار گذاشتند و سعی کردند روابط خود با شیعیان به ویژه شیعیان عراق را بهبود بخشند. حتی با ایران هم ارتباط بسیار بهتری نسبت به امارات، عربستان و بحرین برقرار کردند و متوجه شدند تاکنون در سیاستهای خود اشتباه میکردهاند. تا همین اواخر نیز این روند ادامه داشت و کویت سیاست کاملاً محافظه کارانهای را در پیش گرفت. البته به صورت غیررسمی از دشمنی با ایران و مواضع ضدایرانی حمایت میکرد. برای مثال در زمینه مالکیت جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس از موضع امارات حمایت میکند یا در ماجرای اختلافاتی که میان ایران و عربستان پیش آمد، کویت سفارت خود در ایران را نبست اما از سوی دیگر از عربستان حمایت کرد.
چشمانداز همکاریها و روابط دو کشور در دوران حاکمیت جدید چگونه خواهد بود؟
بعید میدانم موضعگیری کویت در دوران حاکمیت جدید متفاوت از گذشته باشد. در واقع، کویت موضع محافظهکارانه خود در قبال ایران را در آینده ادامه خواهد داد. برای مثال، یکی از موضعگیریهای محافظهکارانه کویت این بود که در جنگ یمن همپای عربستان علیه مردم یمن وارد عمل شد و حتی تحت رهبری عربستان نیز به یمن نیرو ارسال کرد. این در حالی است که در مقابل تلاش میکرد روابط خود با ایران را حفظ کند. کویت به طور کلی در مرزبندیهای منطقهای به صورت فعال شرکت نمیکند؛ چرا که حمله صدام به این کشور سبب شده به صورت بازیگری حاشیهای عمل کند. کویت از دموکراسی بسیار کوچک و نسبی در مقایسه با سایر کشورهای حوزه خلیج فارس برخوردار است به همین خاطر روایتها و مواضع مختلفی از پارلمان کویت شنیده میشود که به نفع ایران و همگرایی منطقهای است و به موازات آن نیز مواضع ضدایرانی، واگرایی و تشدید تنش منطقهای هم به گوش میرسد.
جایگاه و نقش امیر کویت در عرصه روابط خارجی به ویژه در ارتباط با ایران چیست؟
پس از حمله صدام به کویت، این کشور به بازیگری کاملاً حاشیهای تبدیل شد و در ارتباط با همسایگان و قدرتهای جهانی رویکردی محافظهکارانه در پیش گرفت. کویت وابسته به بلوک غرب است و پایگاه الصباح یکی از مهمترین پایگاههای آمریکایی در این کشور قرار دارد. البته با توجه به مساحت کویت نمیتوان بیش از این هم انتظار داشت. اما به هر حال حکومتهای حاشیهای خلیج فارس همچون قطر، بحرین، امارات، کویت و حتی عمان نیز در ساختار حاکمیتی خود به نحوی به شخص اول کشور وابسته هستند. بدین ترتیب پادشاه یا امیر این کشورها به صورت فعال مایشاء است و همه چیز تحت نظر و امر آنان صورت میگیرد. دموکراسی و چرخش حکومت براساس نظر مردم وجود ندارد و چرخش قدرت صرفاً با مرگ پادشاه یا در موارد نادر از طریق کودتا صورت میگیرد. بدین ترتیب مشخص است امیر کویت به عنوان شخص اول این کشور هم از این موضوع مستثنا نیست. علاوه بر این، امیر کویت ظرفیت چندانی برای ایجاد تغییر محسوس در روابط خارجی این کشور ندارد و احتمالاً همین رویکرد محافظهکارانه را در ارتباط با ایران و کشورهای منطقه حفظ کند. به نظر میرسد امیر کویت به نوعی ادامهدهنده مسیر امیران پیشین باشد، بدین صورت که سیاست نگاه کامل به عربستان و غرب را پیگیری کند و در عین حال نیمنگاهی به ایران و شیعیان عراق نیز داشته باشد.
چالشها و موانع توسعه همکاریهای ایران و کویت چیست؟
چالشهایی که در کل منطقه وجود دارد عمدتاً توسط غرب ایجاد میشود تا مردم و حکومتهای منطقه همواره در تضاد و تنش با یکدیگر باشند. یکی از مسائل و مناقشات میان ایران و کویت مربوط به میادین گازی آرش است. اصولاً مناقشه بر سر میدانهای نفتی و بسترهای انرژی با توافقها و ارجاع به محاکم بینالمللی قابل حل است. میدان انرژی آرش قطعاً متعلق به ایران است؛ چرا که وسعت ایران در خلیج فارس و تاریخ کشورمان در منطقه بیانگر مالکیت آن است. اما اگر فرض بگیریم کویت هم در این میدان شریک باشد، باید گفت آنان تحت فشار سعودیها پای عربستان را وارد ماجرا کردند. از سوی دیگر غرب تلاش میکند میدان آرش صرفاً به ایران و کویت متعلق نباشد بلکه بخش زیادی از میدان به عربستان که فاصله بسیار زیادی با آن دارد، اختصاص داده شود. میدان آرش متعلق به ایران است و کشورمان باید استحصال و استخراج نفت و گاز از آن را انجام دهد. سیاست خارجی ایران باید به سمتی پیش رود که از میادین مشترک نفت و گاز حداکثر بهره را ببرد و از حقوق مردم ایران در برابر فشارهای قطر، کویت و عربستان محافظت کند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: دوران حاکمیت محافظه کارانه ایران و کویت خلیج فارس امیر کویت منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۵۶۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا چین میتواند؟
فرارو- یک کارشناس روابط بین المل می گوید: «از زاویه بین المللی، چین بهترین گزینه برای ورود به مذاکرات آتش بس محسوب میشود. شاید تا به امروز، این قطر و عمان بودند که به عنوان یکی از گزینههای بسیار مفید در مذاکرات میانجی گری، شناخته میشدند، اما حالا چین گزینه برتر است.»
چین و آمریکا تمایلی به ادامه درگیریهای خاورمیانه ندارندجلال ساداتیان به فرارو گفت: «با توجه به تجربهای که در مسئله عربستان از چین دیدیم و چین به لحاظ مراوداتی که با کشورهای منطقه پیدا کرده، در تلاش است که به سمت تنش زدایی، حرکت کند. این تنش زدایی، کاملا در راستای اهداف منطقهای چین است. چین در تلاش است که از آسیب رسیدن به به سرمایه گذاریها در جهت اجرای پروژههای خود پیشگیری کند. مناسبات ایالات متحده با چین در شرق آسیا و مسائل دو کشور درباره تایوان، هنگ گنگ، تبت و ... نیز مورد توجه سران چین است. چین مدت هاست تلاش میکند همه بازارهای منطقهای را از چنگ آمریکا خارج کند. طی ۲ تا ۳ دهه گذشته، چینیها موفق شده اند تکنولوژیهای لازم را از آمریکا ربوده و در این حوزه تبدیل به یک قدرت شوند. با توجه به این که هزینه تولید محصولات چینی نسبت به ایالات متحده ارزانتر تمام میشود، میبینیم که با استقبال گستردهای نیز مواجه میشود. درواقع رقابت چین و ایالات متحده کاملا به قوت خود باقیست، فراموش نکنیم که حدود ۲ سال پیش نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحده چگونه به تایوان رفت، آن هم در شرایطی که چینیها گفته بودند در صورت ورود آمریکاییها به تایوان واکنش نشان خواهند داد.»
وی افزود: «این پیشینه نشان میدهد چین هم اکنون علاقهای به برخورد با ایالات متحده را ندارد. برخوردی که ممکن است یک روز اتفاق بیفتد. اما زمان آن نامشخص است. در نتیجه ایالات متحده نیز از تنش استقبال نمیکند چرا که ترجیح میدهد در چند جبهه درگیری نداشته باشد. ایالات متحده در حال حاضر به اندازه کافی در اوکراین درگیر است و خاورمیانه برای آمریکا دردسر بزرگی است. به خاطر همه این دلایل است که ایالات متحده مایل است در سال انتخابات، بحرانها را مدیریت کند. افزون بر این ها، حزب دموکرات و دولت بایدن با یک بحران جدی رو به رو است و در نتیجه، از هر نوع مداخله چین که به کاهش تنش منتهی شود استقبال میکنند. ایالات متحده به نفوذ و خط مشی چین در منطقه آگاه است و کاملا تمایل دارد که از لابی چین در حل مناقشات به نفع خود بهره برداری کند.»
چین بهترین گزینه برای میانجیگری استدیپلمات پیشین ایران در انگلستان گفت: «چین با کشورهای عرب منطقه از عربستان تا اردن روابط بسیار دوستانهای دارد و داد و ستد تجاری انجام میدهد. میدانیم که عربستان در حوزه تکنولوژیهای زیرساختی خود با چینیها در حال همکاری است و مسیر یک کمربند یک جاده چین نیز کاملا کشورهای عرب را تحت تاثیر خود قرار میدهد. همانطور که اشاره کردم، چین، پیشتر نیز در تنش زدایی بین ایران و عربستان سربلند شد و عربستان حتی از یمن نیز تا حدودی عقب نشینی کرد. اگرچه روابط ایران و عربستان به شکل دفاکتو شکل گرفت، اما در همین حد نیز بسیار قابل توجه بود. میتوان اینگونه استنباط کرد که رایزنیهای چینیها با کشورهای عرب منطقه موثر واقع شود و مذاکرات آتش بس نیز به مرحلهای برسد که در ۷ ماه گذشته نرسیده است.»
وی افزود: «از زاویه بین المللی، چین بهترین گزینه برای ورود به مذاکرات آتش بس محسوب میشود. شاید تا به امروز، این قطر و عمان بودند که به عنوان یکی از گزینههای بسیار مفید در مذاکرات میانجی گری، شناخته میشدند، اما حالا چین گزینه برتر است. از طرف دیگر مصر نیز به علت مسئله رفح و احتمال کوچانده شدن فلسطینیان به صحرای سینا، اساسا به عنوان یکی از طرفین متضرر درگیری شناخته میشود، حتی اردن نیز که در خنثی سازی پهپادهای ایرانی همکاری کرد، اکنون در مذاکرات آتش بس چندان جایگاهی ندارد. از زاویه دید طرفین درگیر در جنگ غزه نیز میتوان گفت که حماس به علت ضربات انسانی و مادی که متحمل شده و کشتار بی رحمانه اسرائیل و نسل کشی اهالی غزه، چارهای ندارد به جز این که واقع بینانهتر به شرایط نگاه کند و گزینه میانجیگری چین، یک گزینه ایده آل برای تحقق آتش بس خواهد بود. متاسفانه در حوزه طرف مقابل یعنی اسرائیل، شرایط کمی پیچیدهتر است، نتانیاهو در ۷ ماه اخیر ثابت کرد افزون بر تندروی و بی رحمی، غیرقابل پیش بینی است. شاید روی کاغذ اکنون زمان مناسبی باشد که طرفین درگیری به یک آرامش برسند، اما این موضوعی نیست که نتانیاهو به راحتی بپذیرد.»
مدیر کل پیشین شرق آسیای وزارت خارجه گفت: «نتانیاهو شرایط عادی ندارد، از یک سو بی توجهی اسرائیل به رای دادگاه لاهه و نقض آشکار حقوق بشر از سوی وی حتی باعث شده متحدان غربی نتانیاهو از وی شکایت داشته باشند، از سوی دیگر، اعتراضات دانشجویان در ایالات متحده و دیگر نقاط جهان نسبت به اقدامات وحشیانه اسرائیل نیز جهت افکار عمومی را تا حد زیادی، علیه وی چرخانده است. حتی مقامهای آمریکایی نیز به خاطر همراهی با اسرائیل تحت فشار قرار دارند. تا پیش از حمله ایران به اسرائیل، آمریکاییها مدام میگفتند که ما پشت اسرائیل ایستاده ایم، اما بعد از آن که اسرائیل تصمیم به تلافی گرفت، اعلام کردند ما پشت حمله اسرائیل نخواهیم بود. علت نیز مشخص است و اگر ایالات متحده از یک حد مشخص بیشتر درگیر مناقشات منطقهای و به ویژه مناقشات ایران و اسرائیل شود، به شدت آسیب خواهد دید.»